با تو بارانی ، بهاری ، ، ، آسمانی هفت رنگم !!
هوالمحبوب
هنگ یادت می خراشد ، می رود تا مغز هنگم !!
من به یادت تا نهایت ، شیشه ای در هجم سنگم !!
تا نیایی ، خاطراتت پیچ ممتد می دهندم . . . .
هر شبم کابوس سگ ها ، دائماً در وهم زنگم !!
ای که عزرائیل چشمت ، بسته جانم را به مویت
من که شادم ،،یا بُکش یا باش ، جان در گور تنگم!!
جای پایت ، خاک من را شد شقایق ، دشت تن را
با تو بارانی ، بهاری ، ، ، آسمانی هفت رنگم !!
گر نباشی مرد پاییزم ، ، ،تنم را درد مندم . . .
از کمر تا بشکند این ، پا مترسگ های لنگم !!
موج دریا ، ساز طوفان گر بگیرد . . . . . کو پناهم !؟
تو پری ها را عروسی !! . . . . من فقط با تو نهنگم !!
گرم گرمم از نگاهت ، من کنارت شیر شیرم . . . .
هر شبی تا زد به چشمت رقص آهو ، من پلنگم !!
یا بیا ، یا حال من افسانه خواهد شد به شهر. . . .
هنگ ذلفت می شود تسلیم ، تا من مرد جنگم !!
گر بیفتد دست من یک روز ، در آن تاب ذلفت ....
هی ببوسم آن لبت را ، نیک باشد با تو ننگم !!
احسان شعاعی
5:10 بامداد
۹۲/۳/۳